خبرگزاری آریا -کارشناسان برآنند که در حوزه مدیریت منابع آب و تغییرات اقلیمی، وضعیت آب در ایران را یکی از بحرانیترین چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی کشور است. ایران در حال حاضر با یک بحران عمیق آب روبرو است که نه تنها ناشی از عوامل طبیعی مانند خشکسالی است، بلکه ریشه در مدیریت ناکارآمد، الگوهای مصرف ناپایدار و تغییرات اقلیمی دارد. بر اساس دادههای اخیر (تا نوامبر 2025)، این بحران به حدی رسیده که میتواند منجر به قطع آب در شهرهای بزرگ مانند تهران شود و حتی بحث تخلیه مناطق پرجمعیت را مطرح کند.
وضعیت فعلی: آمارها و شواهد بحرانی
ایران با کمبود شدید آب مواجه است و این بحران در سال 2025 تشدید شده است. بر اساس گزارش سازمان هواشناسی ملی ایران، بارندگی در سال 2025 حدود 40 درصد کمتر از میانگین بلندمدت بوده و 19 استان به عنوان مناطق درگیر خشکسالی شدید طبقهبندی شدهاند. سطح آب در مخازن سدهای تأمینکننده آب شهر مشهد (دومین شهر پرجمعیت ایران) به کمتر از 3 درصد رسیده است، که این امر خطر قطعی کامل آب شرب را افزایش میدهد. در تهران، پایتخت با جمعیت 10 میلیون نفری، بارندگی در منطقه به طور کامل (100 درصد) کاهش یافته و مقامات رسمی هشدار دادهاند که آب شرب ممکن است ظرف دو هفته تمام شود.
از نظر منابع زیرزمینی، ایران رتبه اول منطقهای و پنجم جهانی در افت آبهای زیرزمینی را دارد و نیمی از آبخوانهای کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفتهاند. بیش از 90 درصد آب استخراجشده در ایران صرف کشاورزی میشود، که این الگوی مصرف ناکارآمد، منابع را به سرعت تخلیه میکند. نظرسنجی سپتامبر 2025 نشان میدهد که 75 درصد ایرانیان بحران آب را به "مدیریت داخلی ناکارآمد و ناکارایی" نسبت میدهند، در حالی که تنها 14 درصد آن را به عوامل خارجی مانند تحریمها مرتبط میدانند.
این آمارها نشاندهنده یک "ورشکستگی آبی" است: رودخانههایی مانند زایندهرود به بستر خشک فصلی تبدیل شدهاند، دریاچهها در حال ناپدید شدن هستند و آبخوانها با سرعت نگرانکنندهای خالی میشوند. بدون اقدام فوری، این بحران میتواند به مهاجرتهای اجباری، ناآرامیهای اجتماعی و کاهش تولید کشاورزی (که 80 درصد اشتغال روستایی را تأمین میکند) منجر شود.
علل ریشهای بحران
بحران آب در ایران ترکیبی از عوامل طبیعی و انسانی است:
- تغییرات اقلیمی و خشکسالی: افزایش دما و کاهش بارندگی (40 درصد کمتر در 2025) منابع سطحی را محدود کرده است.
- مدیریت ناکارآمد و برداشت بیش از حد: بیش از 90 درصد آب برای کشاورزی هدررفته (به دلیل آبیاری سنتی غرقابی) استفاده میشود و چاههای غیرمجاز و سدسازیهای بیرویه جریان رودخانهها را مختل کرده است.
-رشد جمعیت و شهرنشینی : تقاضای آب از 1970 تا کنون سه برابر شده، در حالی که منابع ثابت ماندهاند.
- عوامل اجتماعی-سیاسی: توزیع ناعادلانه آب (مانند انتقال آب از استانهای حاشیهای به مراکز صنعتی) تنشهای محلی را افزایش داده است.
این عوامل، ایران را در آستانه یک فروپاشی اکوسیستمی قرار داده است.
راهحلهای پیشنهادی
متخصصان، تأکید می کنند که راهحلها باید چندلایه، پایدار و مبتنی بر داده باشند. تمرکز بر کاهش تقاضا، افزایش عرضه و اصلاح سیاستها ضروری است. در جدول زیر، راهحلهای کلیدی را با آمار پشتیبان و مراحل اجرا خلاصه کردهام:
بهینهسازی کشاورزی (اصلیترین مصرفکننده): یکی از کلیدیترین راهحلها، تمرکز بر بهینهسازی مصرف آب در بخش کشاورزی است که بیش از 90 درصد منابع آب کشور را به خود اختصاص میدهد. این شامل تغییر به روشهای آبیاری قطرهای و کشت محصولات کمآببر میشود، که میتواند هدررفت فعلی 50 درصدی را به طور قابل توجهی کاهش دهد. بر اساس مطالعه FAO در سال 2024، اجرای این روشها میتواند 30 تا 50 درصد صرفهجویی در مصرف آب ایجاد کند. برای اجرا، ابتدا باید یارانههایی برای فناوریهای آبیاری هوشمند ارائه شود؛ سپس، برنامههای آموزشی گسترده برای کشاورزان در 19 استان بحرانی برگزار گردد؛ و در نهایت، نظارت مداوم با استفاده از سنسورهای اینترنت اشیاء (IoT) برای اطمینان از کارایی انجام پذیرد.
مدیریت تقاضا و قیمتگذاری واقعی آب: برای کنترل مصرف، اعمال تعرفههای پلکانی بر اساس حجم مصرف خانگی و صنعتی ضروری است، همراه با بستن چاههای غیرمجاز که بیش از 500 هزار مورد از آنها وجود دارد. نظرسنجیها نشان میدهد که 75 درصد بحران آب به ناکارآمدی مدیریت نسبت داده شده است، و مدلهای اقتصادی سال 2025 پیشبینی میکنند که قیمتگذاری واقعی میتواند مصرف را تا 20 درصد کاهش دهد. مراحل اجرا شامل قانونگذاری فوری برای وضع تعرفهها، راهاندازی کمپینهای آگاهی عمومی برای تغییر رفتار مصرفکنندگان، و اعمال جریمههای سنگین برای تخلفات مانند برداشت غیرقانونی است.
افزایش عرضه از طریق شیرینسازی و بازچرخانی: برای جبران کمبود، سرمایهگذاری در desalination یا شیرینسازی آب دریا و بازاستفاده از فاضلاب شهری و صنعتی پیشنهاد میشود، با هدف تأمین 20 درصد نیازهای آبی از این منابع تا سال 2030. در حال حاضر، desalination تنها 1 درصد از تأمین آب را پوشش میدهد، اما پروژههای خلیج فارس نشان میدهد که این روش میتواند سالانه 1 میلیارد مترمکعب آب اضافی تولید کند. اجرای آن با ساخت 10 کارخانه جدید در سواحل جنوبی آغاز میشود، سپس ارتقای تصفیهخانههای فاضلاب (که اکنون تنها 50 درصد بازچرخانی دارند) پیگیری گردد، و در نهایت، همکاریهای بینالمللی برای انتقال فناوریهای پیشرفته برقرار شود.
شارژ آبخوانها و مدیریت سیلاب: ذخیرهسازی آب سیلهای فصلی در آبخوانهای زیرزمینی با روشهای کمهزینه، میتواند از افت سالانه 5 متری سطح آبهای زیرزمینی جلوگیری کند. نیمی از آبخوانهای کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند، و تحقیقات ایرانی در سال 2024 نشان میدهد که این رویکرد میتواند 10 تا 15 درصد منابع را احیا نماید. مراحل عملی شامل نقشهبرداری جغرافیایی (GIS) برای شناسایی نقاط مناسب شارژ، ساخت کانالهای هدایت سیل برای ذخیرهسازی، و نظارت ماهانه بر سطح آبخوانها برای ارزیابی پیشرفت است.
استفاده از فناوریهای نوین مانند AI: بهرهگیری از هوش مصنوعی برای مدلسازی پیشبینی خشکسالی و بهینهسازی توزیع آب، تحولآفرین خواهد بود. پژوهش دانشگاه سنت توماس در سال 2025 تأکید میکند که AI میتواند دقت پیشبینی را 40 درصد افزایش دهد و 25 درصد صرفهجویی در مصرف ایجاد کند. برای راهاندازی، ابتدا پلتفرم ملی AI اختصاصی برای مدیریت آب ایجاد شود؛ سپس، ادغام آن با دادههای هواشناسی ملی انجام گیرد؛ و در نهایت، برنامههای آموزشی برای متخصصان و مدیران محلی برگزار گردد.
این راهحلها میتوانند ظرف 5 سال، 30-40 درصد از بحران را کاهش دهند، مشروط به اجرای هماهنگ دولتی-خصوصی. اولویت اصلی: توقف سدسازیهای جدید و تمرکز بر حفاظت پایدار از منابع موجود.
بحران آب ایران نه تنها یک مسئله زیستمحیطی، بلکه تهدیدی برای امنیت ملی است. با آمارهایی مانند افت 40 درصدی بارندگی و خالی شدن 90 درصدی منابع، زمان برای اقدام فوری گذشته است. اجرای راهحلهای فوق، همراه با تعهد سیاسی، میتواند ایران را به سمت پایداری هدایت کند. پیشنهاد می شود دولت یک "شورای عالی آب" مستقل تشکیل دهد تا پیشرفت را نظارت کند.