
خبرگزاری آریا -سازندگان واقعی صلح و ترامپ یکی از آنها نیست عنوان تحلیلی است که نویسندگان: دیانا دوآرت، کِیت الکساندر در 7 نوامبر 2025 در سایت FPIF منتشر کرده اند.مرکز پژوهشی راهبردی آریا آن را برای خوانندگان فهیم آریا آماده کرده است،آریا بدون قضاوت در مورد محتوا بخاطر پاره ای از جنبه های ارزشمند این مطلب را برای شما نشر می کند:
***
اگر میخواهید ادعای ترامپ در مورد اینکه یک «سازنده صلح» است را رد کنید، گزینههای زیادی دارید. میتوانید برخی از اقدامات مخرب او را نام ببرید، از مجوز فروش تسلیحات به اسرائیل گرفته تا پیگیری بزرگترین بودجه نظامی تاریخ. میتوانید به اشتهای او برای اجلاسهای نمایشی اشاره کنید که بیشتر به بهبود پروفایل رسانهای خودش کمک میکند تا پیشرفت دیپلماسی. میتوانید همه راههایی را که آتشبس اخیر در غزه - در حالی که به فلسطینیها و اسرائیلیها برخی تسکینهای ضروری ارائه میدهد - بر پایه بنیاد نادرستی است که در حال حاضر در حال از هم پاشیدن است، فاش کنید.
ترامپ به شدت تمایل دارد که نامش را در تاریخ ثبت کند و اگر این به معنای ایجاد صلح باشد، او تلاش خواهد کرد. اما به همین آسانی، او با راهاندازی جنگ نیز تیتر اخبار را به خود اختصاص خواهد داد، از بمباران ایران گرفته تا استقرار نیروها در خیابانهای ایالات متحده. حالا او تهدید به اقدام مستقیم علیه ونزوئلا کرده است.
با این حال، در نهایت، ترامپ بدون توانایی غیرقابلانکارش برای درک آنچه سایر سیاستمداران نمیفهمند، به جایی که امروز هست نرسیده است: یک پایگاه قوی و مصمم برای صلح وجود دارد. مردم از تأمین مالی جنگها به جای کمکها و خدمات اساسی که میتواند به میلیونها نفر در داخل و خارج کمک کند، خسته شدهاند. تنها انتقاد از ادعاهای صلحسازی ترامپ فرصتی برای دستیابی به بسیاری از افرادی که از جنگافروزی خسته شدهاند را از دست میدهد.
بنابراین، به جای رد کردن فقط نمایش ترامپ، در اینجا تجویزی برای صلحسازی که واقعاً کار میکند، ارائه شده است.
خوشبختانه، این راهحلها به راحتی در دسترس هستند و در کار ساختسازی صلح به رهبری زنان در جوامع در خط مقدم جنگ نهفتهاند. این راهحلها در سه زمینه مرکزی موفق میشوند، جایی که روشهای نادرست ترامپ شکست میخورند.
رویکرد دولت ترامپ به آنچه به اصطلاح دیپلماسی نامیده میشود، بر شخصیت تأکید میکند به جای رهبری پاسخگو به جوامع آسیبدیده از جنگ. این رویکرد به جای ارائه مراقبت و کمک مؤثر، به استخراج سود متمایل است. و در نهایت، نتایج سریع و سطحی را به خاطر روابط عمومی ترویج میکند، نه اینکه چارچوبهای سیاست صلح پایدار را که توسط تخصص محلی آگاه شدهاند، دنبال کند. تمام اینها به توافقهای ضعیف و کوتاهمدت منجر میشود.
بیایید هر یک را بررسی کنیم. اول، «فرهنگ شخصیت» ترامپ، دوستان و دشمنان را ترغیب میکند تا خود را برای بهبود موقعیتشان در میز مذاکره تحسین کنند. برای مثال، پس از اینکه یک دیدار اولیه با کاخ سفید به بنبست رسید، رئیسجمهور اوکراین، زلنسکی، در خلال دیدار دومش، نه بار از ترامپ تشکر کرد.
سازندگان صلح زنانه در سطح جامعه میدانند که مشروعیت در میز مذاکره نباید درباره بوسیدن حلقه باشد. این مشروعیت بر اساس اعتمادی است که آنها در میان جوامع آسیبدیده از جنگ ساختهاند. کار آنها - به عنوان مدافعان حقوق بشر، تأمینکنندگان کمک و سازماندهندگان جامعه - به آنها حق واقعی برای نمایندگی نیازهای جامعه در دیپلماسی میدهد. علاوه بر این، این سازندگان صلح دارای شبکههایی هستند که میتوانند اطلاعات و پیشنهادات را بین جوامع در خط مقدم و فضاهای سیاست تبادل کنند. توافقهای صلحی که از این حلقه بازخورد حاصل میشوند، پایدارتر هستند زیرا مردم نیازهای خود را در آنها مشاهده میکنند.
در کلمبیا، که دههها جنگ داخلی را قبل از توافق صلح 2016 تجربه کرد، سازمانهای اجتماعی سالها برای جمعآوری شهادتهای مردم در مورد آثار جنگ، انتقال خواستههایشان و گنجاندن مواد عدالت جنسیتی و نژادی در فرایند صلح کشورشان بسیج شدند. اینها نه تنها سهمهای مثبت در فرایند صلحشان بودند، بلکه یک پایگاه فعال از قدرت سیاسی ایجاد کردند که یک فرد پیشرو را به ریاستجمهوری کلمبیا رساند.
دوم، تأکید ترامپ بر سودها، استخراج اقتصادی را تشویق میکند. توافق صلح ژوئن 2025 بین جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) و رواندا، دسترسی ایالات متحده به مواد معدنی حیاتی مورد نیاز برای بخش هوش مصنوعی را وعده داد، با وجود اعتراضات عمومی به پارادایم «مواد معدنی برای سود». شبکه ملی رادیو گزارش میدهد که این توافق صلح منجر به «عملاً هیچ تغییر در زمین در شرق کنگو» شد، با وجود ادعاهای مکرر ترامپ به خلاف آن.
در همین حال، سازندگان صلح در سطح جامعه به پرورش جوامع در خط مقدم از طریق ارائه مراقبت و کمکهای مورد نیاز، نه استخراج منابع آنها، اولویت میدهند. SOFEPADI، یک سازمان زنان در DRC، به بازماندگان خشونت جنسی خدمات پزشکی و مشاورهای ارائه داده و خشونت جنسیتی را مستند کرده تا سیاستهای پاسخگوتر ایجاد کند. در سودان، اتحادیه زنان کشاورز که توسط زینب برای زنان در توسعه سازماندهی شده است، حتی در میان جنگ داخلی، کمک غذایی محلی ارائه کرده است.
در نهایت، دولت ترامپ روابط عمومی را بر صلح واقعی ترجیح داده و داستانهای رسانهای sensational و گمراهکنندهای را که اغلب اعلام میکنند صلحی وجود دارد، در حالی که هیچگونهای وجود ندارد، منتشر میکند. این داستانها به ترامپ اعتبار میدهند برای موقعیتهایی که او بدتر کرده است (مانند حمله به ایران قبل از درخواست برای پایان آن درگیری). آنها او را به خاطر توافقهای صلحی که در آنها نقش چندانی ایفا نکرده است (مانند بین هند و پاکستان) یا که نتوانستهاند به علل ریشهای درگیری بپردازند (مانند بین تایلند و کامبوج) مورد تقدیر قرار میدهند.
اغلب، برخی از مهمترین و حساسترین کارهای صلحسازی به آرامی و بدون سر و صدا انجام میشود. در یمن، زنان سالها تلاش کردند، از طریق جوامع و جنبشها گرد هم آمدند تا یک نقشهراه صلح فمینیستی را بسازند و بهروزرسانی کنند. این نقشهراه شرایط لازم و مراحل لازم برای تأمین صلح پایدار را مشخص کرد. این فقط یک نمایش نیست؛ این بر اساس تخصص سختکسبشده و مستند است و به زبان سیاست ترجمه میشود. رهبران زن مانند اینها میدانند که صلحی که به دنبالش هستند، در یک شب، در یک تیتر خبری ناپدید نخواهد شد، بلکه به این کار دقیق و هدفمند وابسته است.
ترامپ در کمپین خود وعده داده بود که جنگهای بیپایان را پایان دهد، اما پایگاه او در حال حاضر تحت فشار این وعده شکسته در حال تکهتکه شدن است. در میان این شرایط، پیشروها و فعالان صلح فمینیستی یک فرصت حیاتی دارند: تا از واگذاری پرچم ضدجنگ به راست خودداری کنند، در حالی که همچنین رایدهندگان را در سراسر طیف سیاسی با یک پیام قوی حامی صلح الهام میبخشند. تخصص و تجربههای عینی سازندگان صلح فمینیستی در سطح جامعه راهی به سوی دنیای عادلانهتر بدون جنگهای بیپایان را نشان میدهد.
گسترش روابط فراتر از تقسیمهای حزبی، درباره پلتفرمگذاری مقامات عمومی که ممکن است موضع ضد جنگی را به اشتراک بگذارند اما در سایر موارد به حقوق بشر و عدالت حمله کردهاند، نیست. این درباره ایجاد پیوندهای استراتژیک و همبستگی بین سازمانهایی است که بر روی سیاست و ساخت پایگاه تمرکز دارند، با یک رویکرد مشترک مبتنی بر حقوق و حامی صلح. این رویکرد همچنین جوامع بهطور مستقیم تحت تأثیر جنگ و متحد شده از تجربه خشونت دولتی را متصل میکند. (کتاب راهنمای صلح فمینیستی که ما تولید کردیم، بسیاری از این استراتژیها را برای ایجاد قدرت برای یک سیاست خارجی ایالات متحده صلحآمیز و غیرنظامیسازی شده به تفصیل بیان میکند.)
ماه گذشته، 25 سال از تصویب قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل گذشت که اهمیت حیاتی رهبری زنان در پیشبرد صلح و امنیت را تأکید میکند. برای دههها، شواهد واضح بوده است. تمرکز بر رهبری رهبران فمینیستی در سطح جامعه، دستیابی به صلح پایدار را ممکن میسازد. اما این هدف در دسترس نخواهد بود تا زمانی که سازندگان واقعی صلح برای تأمین حمایت سیاسی، توجه و منابع تلاش کنند، در حالی که ترامپ در کانون توجه قرار دارد.
ارزشهای فمینیستی مراقبت و شمول میتوانند سیاستهایی را ایجاد کنند که در زمانهای خشونت و فروپاشی نیز به جامعههای محلی اعتماد و پذیرش داشته باشند. این حکمت در اینجا در ایالات متحده و در سراسر جهان به شدت مورد نیاز است.
منبع:The Real Peacemakers - FPIF