
خبرگزاری آریا - نشست علمی – تخصصی بزرگداشت پنجاهمین سال ثبت ملّی ربع رشیدی به همت گروه تاریخ دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز و با همکاری هیأت باستانشناسی ربع رشیدی و به مناسبت هفته پژوهش و فناوری در دانشگاه تبریز برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری آریا در تبریز؛ دکتر محمدباقر علیزاده اقدم؛ رئیس دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز طی سخنانی در ابتدای این نشست با تاکید بر ضرورت شناخت و معرفی این میراث تاریخی و علمی و با اشاره به نقش دانشگاهیان در قبال هویت تاریخی شهر تبریز اظهار کرد: فارغ از رشته تحصیلی یا حوزه تخصصی، همه ما دارای مسئولیت اجتماعی در قبال شهری هستیم که در آن زندگی و فعالیت میکنیم.
به گفته وی، ناآشنایی با شخصیتهایی چون رشیدالدین فضلالله همدانی در شهری مانند تبریز، نوعی کمتوجهی به هویت تاریخی و فرهنگی این شهر به شمار میرود.
وی با اشاره به عظمت مجموعه ربع رشیدی افزود: حتی نگاهی گذرا به این اثر تاریخی، احساس دوگانهای از افتخار و تأسف را در انسان برمیانگیزد؛ افتخار از جایگاه علمی و تمدنی تبریز در گذشته و تأسف از فاصله امروز ما با آن سطح از آگاهی و پیشرفت.
دکترعلیزاده اقدم خاطرنشان کرد: تبریز در دورهای میزبان یکی از مهمترین مراکز علمی و دانشگاهی بینالمللی بود که امروز میتواند الگویی الهامبخش برای جامعه دانشگاهی باشد.
رئیس دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز، کمبود سواد تاریخی را یکی از چالشهای اساسی جامعه دانست و خاطرنشان کرد: داشتن سواد تاریخی الزاماً به معنای تحصیلات دانشگاهی در رشته تاریخ نیست، بلکه هر شهروند باید به «زبان تاریخ» آشنا باشد و بتواند میراث گذشته خود را درک کند.
وی در خاتمه با تأکید بر اینکه ثبت ملی آثار تاریخی پایان راه نیست، گفت: ثبت تاریخی یک اثر، نقطه آغاز مسئولیت ماست؛ مسئولیتی برای شناختن، حفظ کردن و شناساندن اثری که نهتنها در سطح ملی، بلکه در سطح جهانی دارای جایگاه و ارزش است.
وقفنامه ربع رشیدی؛ سندی بینظیر از آیندهنگری در تاریخ ایران
عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز نیز وقفنامه ربع رشیدی را یکی از جامعترین و ارزشمندترین اسناد وقفی در تاریخ ایران و جهان دانست و بر ضرورت بازخوانی تاریخی آن تأکید کرد.
دکتر عباس قدیمی قیداری با اشاره به جایگاه ربع رشیدی در تاریخ علمی و تمدنی تبریز اظهار کرد: ربع رشیدی یکی از شگفتانگیزترین تأسیسات علمی–شهری تاریخ ایران است که در دوره ایلخانی و در زمان وزارت خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی در شمالشرق تبریز بنیانگذاری شد؛ مجموعهای که نهتنها یک مرکز علمی، بلکه شهری دانشگاهی با کارکردهای آموزشی، اقتصادی، درمانی و فرهنگی بوده است.
وی با یادآوری برگزاری کنگره بینالمللی خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی در آبانماه 1348 در دانشگاه تبریز، گفت: این کنگره با حضور برجستهترین ایرانشناسان جهان، از جمله مجتبی مینوی، ایرج افشار، برتولد اشپولر، جان بویل و دیگر چهرههای شاخص علمی برگزار شد و دستاوردهای مهمی برای مطالعات ربع رشیدی به همراه داشت.
دکتر قدیمی قیداری، خرید و انتشار وقفنامه رشیدی و نیز ثبت ربع رشیدی در فهرست آثار ملی کشور در 10 آذر 1354 را از مهمترین نتایج این کنگره دانست و افزود: وقفنامه رشیدی پس از مذاکراتی با خاندان سراجمیر تبریز، توسط انجمن آثار ملی خریداری و دو سال بعد به اهتمام مجتبی مینوی و ایرج افشار بهصورت چاپ عکسی منتشر شد؛ اثری که امروز نیز از اسناد کمنظیر تاریخ ایران بهشمار میرود.
وی با اشاره به محتوای وقفنامه ربع رشیدی تصریح کرد: این سند، در واقع آییننامهای دقیق برای اداره یک شهر–دانشگاه عظیم است و از جزئیترین امور اجرایی، حقوق کارکنان، شرایط استخدام، حمایتهای اجتماعی، اداره کتابخانهها و بیمارستانها گرفته تا ساختار هیئت امناء و تأمین منابع مالی را بهصورت شفاف و آیندهنگرانه پیشبینی کرده است.
این استاد تاریخ دانشگاه تبریز، گستره و عظمت ربع رشیدی را بیسابقه توصیف کرد و گفت: بر اساس منابع تاریخی و یافتههای باستانشناسی، این مجموعه شامل هزاران واحد مسکونی، مدارس، کاروانسراها، بیمارستان، مراکز صنعتی، باغها و روستاهای وابسته بوده و جمعیتی متنوع از نقاط مختلف جهان را در خود جای داده است.
وی خاطرنشان کرد: خواجه رشیدالدین برای حفظ این مجموعه، وقفنامهای با پشتوانههای فقهی و دینی تنظیم کرد، اما در نهایت، در فضای پرتنش سیاسی دوره ایلخانی، این سازوکار نیز نتوانست مانع سقوط و ویرانی ربع رشیدی شود.
دکتر قدیمی قیداری با تأکید بر اهمیت وقفنامه رشیدی در مطالعات تاریخ ایران گفت: این سند، منبعی ارزشمند برای بررسی فرآیند شکلگیری، تداوم و زوال نهادهای بزرگ علمی و اجتماعی در تاریخ ایران است و میتواند مبنای پژوهشهای عمیق دانشگاهی در حوزه تاریخ، جامعهشناسی تاریخی و مطالعات تمدنی قرار گیرد.
یک دهه پژوهش باستانشناسی ربع رشیدی
دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، نیز گزارشی اجمالی از فعالیتهای 10 ساله هیئت باستانشناسی ربع رشیدی و پروژه ملی میراث فرهنگی این مجموعه ارائه کرد و بر ضرورت نگاه علمی، ملی و فرابخشی به این میراث بیبدیل تأکید کرد.
دکتر بهرام آجرلو با قدردانی از گروه تاریخ دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تبریز برای فراهمکردن زمینه این نشست، دانشگاه تبریز را دانشگاهی پیشگام و مادر در شمالغرب کشور دانست و اظهار کرد: برگزاری کنگرهها و همایشهای علمی مرتبط با خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی و میراث فرهنگی ربع رشیدی، چه در سال 1348 و چه در دهههای اخیر، همواره با محوریت دانشگاه تبریز و گروه تاریخ آن انجام شده است.
وی با اشاره به لزوم تقویت همکاریهای میانرشتهای میان گروههای تاریخ و باستانشناسی افزود: با وجود قدمت گروه تاریخ دانشگاه تبریز و بیش از یک دهه فعالیت گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تعامل علمی میان این دو مجموعه هنوز به سطح مطلوب نرسیده و لازم است این ارتباطات پژوهشی بهصورت مستمر و سازمانیافته گسترش یابد.
دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، با تشریح کارنامه 10 ساله هیئت باستانشناسی ربع رشیدی گفت: این فعالیتها در شرایطی انجام شده که پروژه با محدودیتهای جدی مالی و گاه بیمهریهای نهادی مواجه بوده، با این حال پژوهشهای میدانی، کاوشهای علمی و مطالعات میانرشتهای با رویکردی نظاممند ادامه یافته است.
وی با اشاره به گستره واقعی ربع رشیدی خاطرنشان کرد: ربع رشیدی صرفاً به محله عباسی تبریز محدود نمیشود، بلکه در مقیاسهای مختلف، از جهان اسلام و ایران تا استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز، دارای موقوفات، آثار و پیوندهای کالبدی و فرهنگی گستردهای است که تاکنون بخش مهمی از آن در نگاههای مدیریتی نادیده گرفته شده است.
دکتر آجرلو، ثبت ربع رشیدی با شماره 943 در فهرست آثار ملی ایران را نیازمند بازنگری دانست و افزود: ثبت فعلی بهصورت فازبندی انجام شده و برخی اجزا و محوطههای وابسته به ربع رشیدی، خارج از پرونده ثبت ملی باقی ماندهاند؛ از اینرو بازنگری و یکپارچهسازی پرونده ثبت، ضرورتی علمی و حقوقی است.
وی در ادامه به دستاوردهای شاخص کاوشهای باستانشناسی اشاره کرد و گفت: مطالعات ژئوفیزیکی، کاوشهای هدفمند، بررسی شبکه آبرسانی، پژوهش در زمینه خاستگاه هنر کاشیکاری معرق، راهاندازی آزمایشگاه صحرایی مرمت و انجام اسکن سهبعدی از جمله اقدامات مهمی است که طی سالهای اخیر در این محوطه انجام شده است.
دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ربع رشیدی را یکی از نقاط عطف تاریخ علم، هنر و مدیریت شهری در جهان اسلام دانست و تأکید کرد: شواهد باستانشناسی نشان میدهد که این مجموعه، نقشی بنیادین در تحول هنر کاشیکاری، مهندسی آبرسانی و تولید میراث مکتوب، بهویژه در شکلگیری سنتهای مهم ادبی و هنری ایران داشته است.
وی با انتقاد از ساختوسازهای جدید در عرصه و حریم ربع رشیدی خاطرنشان کرد: متأسفانه در سالهای اخیر، علیرغم تأکیدهای علمی و قانونی، ساختوسازهایی در محدوده اثر انجام شده که تهدیدی جدی برای یکپارچگی و اصالت این میراث ملی به شمار میرود و نشاندهنده نگاه مقطعی و رسانهای برخی مدیران به ربع رشیدی است.
دکتر آجرلو در خاتمه با اشاره به تداوم فعالیتهای هیئت باستانشناسی ربع رشیدی گفت: حفظ این میراث عظیم، نیازمند تعهد بلندمدت، نگاه علمی و حمایت نهادی است. هیئت باستانشناسی ربع رشیدی طی یک دهه گذشته، با کمترین امکانات و عمدتاً با تلاش داوطلبانه پژوهشگران، فعالیت خود را ادامه داده و این مسیر تنها با باور واقعی به ارزش این میراث جهانی قابل تداوم است.
جامعالتواریخ رشیدی؛ بازتاب جامعهای کثرتگرا در عصر ایلخانی
عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز نیز با نگاهی جامعهشناسانه به اثر جامعالتواریخ رشیدی، این کتاب را یکی از برجستهترین و ماندگارترین نمونههای تاریخنگاری دوره اسلامی ایران دانست.
دکتر ناصر صدقی با اشاره به جایگاه تبریز در دوره ایلخانی بهعنوان دارالملک این حکومت اظهار کرد: تبریز دوره ایلخانی، دو میراث فرهنگی کمنظیر را در خود جای داده است؛ یکی مجموعه ربع رشیدی بهعنوان یک بنای عظیم علمی–شهری و دیگری جامعالتواریخ بهعنوان اثری شاخص در تاریخنگاری. هر دو میراث، حاصل اندیشه و تدبیر خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی هستند.
وی با مقایسه سرنوشت این دو میراث افزود: در حالی که ربع رشیدی امروز در زیر لایههای خاک مدفون شده، جامعالتواریخ همچنان زنده و در دسترس است و این خود نشاندهنده ماندگاری کلمه و متن در برابر زوال آثار کالبدی در گذر تاریخ است.
این استاد تاریخ دانشگاه تبریز، جامعالتواریخ را اثری جامع و بیسابقه در تاریخنگاری ایرانِ دوره اسلامی دانست و تاکید کرد: پیدایش آثار بزرگ تاریخنگاری، همواره با تحولات و دگرگونیهای عمیق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پیوندی مستقیم دارد. از منظر جامعهشناسی تاریخی، متون تاریخنگاری بازتاب شرایط و زمینههای تاریخی زمانه خود هستند.
وی با اشاره به شرایط شکلگیری جامعالتواریخ گفت: این اثر، نمونهای شاخص از تاریخنگاری رسمی و سفارشی است که در دوره شکوه و ثبات سیاسی ایلخانان، بهویژه در عصر غازانخان و با تأیید سلطان اولجایتو، تدوین شد. برخلاف دورههای بحران و فروپاشی، که بیشتر شاهد تاریخنگاریهای غیردرباری هستیم، آثار رسمی و درباری معمولاً محصول دورههای رونق و اقتدار سیاسیاند.
دکتر صدقی با تأکید بر اینکه درباریبودن جامعالتواریخ به معنای ایدئولوژیکبودن آن نیست، خاطرنشان کرد: این اثر، برخلاف بسیاری از متون سفارشی، روایتگر جامعهای بسته و تکصدا نیست، بلکه بازتابدهنده جامعهای متکثر، چندفرهنگی و چندقومیتی است که در دوره ایلخانی شکل گرفته بود.
وی افزود: عصر ایلخانی، دوره تعامل و تبادل فرهنگها، اقوام و گفتمانهای مختلف است و جامعالتواریخ نیز دقیقاً چنین فضایی را بازنمایی میکند؛ اثری که نه برای ملتسازی یا دولتسازی ایدئولوژیک، بلکه برای روایت تاریخ در بستری از کثرتگرایی فرهنگی و تاریخی نگاشته شده است.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز، یکی از ویژگیهای متمایز جامعالتواریخ را شیوه آغاز روایت تاریخی آن دانست و گفت: خواجه رشیدالدین، برخلاف سنت رایج تاریخنگاری که بیشتر بر روایتهای سامی تمرکز داشت، تاریخ را از منظری متفاوت سامان داده و با برجستهکردن تاریخ و اسطورههای ترکان اوغوز، روایتی تازه از پیوند اقوام و ملتها ارائه کرده است.
وی در خاتمه تأکید کرد: جامعالتواریخ رشیدی نهتنها یک منبع تاریخی، بلکه سندی ارزشمند برای فهم ساختار اجتماعی، فرهنگی و فکری ایران و جهان اسلام در دوره ایلخانی است و مطالعه آن از منظر جامعهشناسی تاریخی، افقهای تازهای را پیش روی پژوهشگران میگشاید.
ربع رشیدی و نقش تبریز در شکلگیری مکاتب خوشنویسی پس از ایلخانی
دانشیار گروه مرمت دانشگاه هنر اسلامی تبریز و سرگروه مطالعات حفاظتی-مرمتی هیأت باستانشناسی ربع رشیدی نیز با تأکید بر جایگاه فرهنگی و هنری این شهر در دوران ایلخانی و پس از آن، به بررسی تأثیر عبدالله سیفی در بازاندیشی تاریخ خوشنویسی پرداخت.
دکتر علی نعمتی بابایلو با اشاره به اهمیت تبریز در عرصه خوشنویسی و معماری در دوره ایلخانی، ادامه داد: سقوط بغداد در سال 656 هجری باعث پراکندگی هنرمندان برجسته این شهر شد. از جمله این هنرمندان، شاگردان برجسته یاقوت مستعصمی بودند که برخی از آنان به تبریز مهاجرت کرده و پایهگذار تمرکز فرهنگی و هنری در این شهر شدند.
وی افزود: تبریز در این دوران با حفظ جایگاه پایتختی و امنیت نسبی در برابر حملات مغول، مرکز جذب هنرمندان و خوشنویسان شد و بهویژه عبدالله سیفی، که از شاگردان شاخص یاقوت بود، نقش محوری در شکلدهی مکاتب خوشنویسی پس از خود ایفا کرد.
دکتر نعمتی با بیان این که سیفی نهتنها خط را نوشته بلکه اجرای آن بر کاشی و کتیبهها را نیز مرسوم کرده است، خاطرنشان کرد: سلسلهای از خوشنویسان تبریزی، تربیتشدگان سیفی، تا دوران شاه طهماسب در تبریز فعال بودند و شاگردان او، از جمله خواجه محمد بندگیر، تأثیر قابل توجهی در شکلگیری مکاتب خوشنویسی در هرات، اصفهان و حتی مصر و عثمانی گذاشتند. وی افزود که حمدالله آماسی، بنیانگذار مکتب خوشنویسی عثمانی، نیز تحت تأثیر این سلسله قرار داشته است.
عضو هیأت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز با اشاره به نقش ربع رشیدی در تقویت این جریان فرهنگی گفت: وجود این مرکز علمی و هنری در تبریز، فضای مناسبی برای حضور و فعالیت خوشنویسان و کاشیکاران ایجاد کرد و سبب شد که خطوط و کتیبهنگاریهای تبریز در معماری دوران ایلخانی و پس از آن ماندگار شوند.
وی همچنین به اهمیت میراث مکتوب و معماری در انتقال دانش خوشنویسی و تثبیت نام تبریز بهعنوان مرکز هنر اسلامی تأکید کرد و گفت: آثار کتیبهای و کاشیکاری ربع رشیدی نمونههای برجستهای هستند که نشاندهنده همافزایی هنر خوشنویسی و معماری در تبریز ایلخانی و پس از آن هستند.
دکتر نعمتی تأکید کرد: بازاندیشی و پژوهش در آثار خوشنویسی تبریز، همچنان میتواند افقهای تازهای در فهم تحولات فرهنگی و هنری جهان اسلام پس از دوره ایلخانی پیش روی پژوهشگران بگشاید.
رویکرد تاریخی به میراث معماری ربع رشیدی؛ کاوشها و بازخوانی باستانشناسی و معماری
استادیار گروه معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز و سرگروه مطالعات معماری هیأت باستانشناسی ربع رشیدی نیز با تأکید بر ضرورت تلفیق مطالعات تاریخی، باستانشناسی و معماری، گفت: کاوشهای انجامشده در سال 1386، به رهبری خانم روحانگیز، با فرضیه حمام بودن بخشی از محوطه جنوب شرقی ربع رشیدی انجام شد. اما بررسیهای دقیق نشان داد که گزارش ارائهشده فاقد مستندات کافی برای اثبات چنین کاربردی است.
دکتر مجتبی روشن افزود: مطالعات ما شامل نقشهبرداری، عکسبرداری هوایی و تحلیل سازه و مصالح بود و با مقایسه با نمونههای تاریخی حمام در ایران و مناطق همجوار، مشخص شد که الگوی معماری این محوطه با ساختار حمامهای سنتی همخوانی ندارد.
دکتر روشن خاطرنشان کرد: این محوطه بهاحتمال زیاد فضایی مرتبط با آب داشته است، اما استفاده دقیق آن هنوز نیازمند کاوشهای تکمیلی است. بر اساس شواهد موجود، این فضا میتواند کارگاه چرمسازی، رنگرزی یا تولید کاغذ بوده باشد.
وی با اشاره به اهمیت تلفیق رشتهها در تحلیل آثار تاریخی گفت: خوانش اثر معماری بدون در نظر گرفتن باستانشناسی و مستندات تاریخی ناقص است. ما سعی کردهایم با همکاری تیمهای باستانشناسی و مرمتی، به یک بازخوانی واقعگرایانه و علمی از محوطه برسیم.
دکتر روشن در پایان بر ضرورت حفظ و مطالعه آثار ربع رشیدی تأکید کرد و افزود: این مجموعه تنها یک بنای مخروبه نیست؛ بخشی از تاریخ سرزمین ایران و آذربایجان است که زیر خاک مدفون شده و نیازمند توجه و حفاظت جدی است.
پژوهشهای تاریخی و باستانشناسی ربع رشیدی در دوره پساایلخانی و صفوی
پژوهشگر حوزه باستانشناسی و عضو هیأت کاوش ربع رشیدی، در سخنرانی خود به بررسی تحولات تاریخی و باستانشناسی محوطه ربع رشیدی پس از دوره ایلخانی پرداخت.
دکتر بهزاد مهدیزاده، با اشاره به اهمیت دوره پساایلخانی، افزود: این دوره با تغییرات ساختاری و کاربری محوطه همراه بوده و آثار معماری عمدهای که تاکنون شناسایی شدهاند، مربوط به دوره صفوی هستند.
مهدیزاده با اشاره به منابع تاریخی و آرشیوی عثمانی، افزود: در این دوره عثمانیان با نصب والیها و ایجاد استحکامات در تبریز، توانستند تسلط خود را بر آذربایجان حفظ کنند و آثار این حضور در محوطه ربع رشیدی قابل شناسایی است.
به گفته وی، در قلعه ربع رشیدی بهطور ویژه با دادههای باستانشناسی سروکار داریم که شواهدی از حضور عثمانیان و بازسازیهای صفوی در آن ثبت شده است.
مهدیزاده افزود: ما با بررسی مصالح و تکنیکهای سازهای، همچون شبکههای چوبی و استفاده از سنگهای قبر بهعنوان مصالح دست دوم، توانستیم ردپای معماری عثمانی و بازسازیهای صفوی را در محوطه شناسایی کنیم. در کاوشهای اخیر، برج جنوبی قلعه که پیشتر فاقد شواهد بود، کشف شد و با این یافته، به سؤالات مربوط به نظام دفاعی و توزیع برجها در محوطه پاسخ داده شد.
مهدیزاده خاطرنشان کرد: این برج نمونهای از تکنیک پیشنشستگی در معماری دفاعی عثمانی است و مشابه آن در سایر قلعههای عثمانی و اروپا مشاهده شده است.
ربع رشیدی؛ بازتولید تمدنی و گفتمان ملی ایران
پژوهشگر دوره دکتری جامعهشناسی دانشگاه تبریز نیز طی سخنانی به بررسی نقش محوطه تاریخی ربع رشیدی در تحول ناسیونالیسم و بازتولید تمدنی ایران پرداخت.
دکتر میرداود هاشمی، ضمن ارائه سه رویکرد عمده در تحلیل ناسیونالیسم، تأکید کرد که این پدیده تنها محصول مدرنیته نیست، بلکه ریشه در پیشینه تاریخی و فرهنگی ملتها دارد.
وی با اشاره به نظریههای ارنست گلنر و شاگردانش بیان کرد: برخی پژوهشگران ناسیونالیسم را مولود جامعه صنعتی و مدرنیته میدانند که نیازمند فرهنگ و آموزش یکسان برای شهروندان بوده است.» هاشمی همچنین نظریه ناسیونالیسم فرهنگی را معرفی کرد که برگرفته از اندیشههای هردر و فیخته است و معتقد است ملیگرایی از تولد و طبیعت به ارث برده میشود. اما نظریهای که وی بیشتر برای تحلیل جامعه ایرانی قابل استفاده دانست، نظریه آنتونی اسمیت بود.
هاشمی افزود: براساس این دیدگاه، ناسیونالیسم صرفاً محصول مدرنیته نیست و باید به پیشینه تاریخی و فرهنگی ملتها توجه کرد. در ایران، اسطورهها، خاطرات مشترک، هنجارها و ارزشها از دوران ساسانی تا عصر حاضر بازتولید شدهاند و این میراث فرهنگی بازتاب تشخص ایرانیان است.
به گفته وی، ربع رشیدی در تبریز نه تنها یک محوطه معماری و تاریخی است، بلکه نقشی مهم در بازتولید گفتمان ناسیونالیستی دیرینه ایران دارد.
هاشمی گفت: این محوطه با توجه به شاهنامه، اسطورهها، افسانهها و خاطرات مشترک، نشاندهنده پیوند فرهنگی و تمدنی ایرانیان است و نمیتوان آن را محصول یک دوره کوتاه تاریخی دانست. ربع رشیدی بر یک پیشینه تاریخی مستحکم استوار است و بازتابدهنده استمرار هویت ملی و تمدنی ایران است.
وی در جمعبندی سخنان خود اظهار کرد: مطالعات ناسیونالیستی در ایران را میتوان به چهار رویکرد تقسیم کرد: برخی ناسیونالیسم را محصول مدرنیته میدانند، برخی محصول واکنش به شکستهای تاریخی و استعمار، برخی بر تاریخ دیرینه و میراث فرهنگی تمرکز دارند و برخی نیز نگاه تلفیقی دارند. نگاه من نیز تلفیقی است؛ ناسیونالیسم هم محصول تاریخ تمدنی ایران و هم متاثر از تحولات مدرن و اروپایی است.
براساس این گزارش، در ادامه این نشست، دانشجویان حاضر به بیان نقطه نظرات و سوالات خود در خصوص موضوعات مطرح شده پرداختند.