
یادداشت خبری
نویسنده: محمدرضا ایازی – رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس، پژوهشگر مقطع دکتری علوم سیاسی
خبرگزاری آریا- به مناسبت هفته بسیج و یاد آنانی که مظلومانه پرکشیدند، یاد میکنیم از جوانانی که جان و جوانی خود را برای حفظ عزت وطن فدا کردند. عملیات والفجر 4، یکی از عملیاتهای تهاجمی نیروهای مسلح ایران در خلال جنگ ایران و عراق بود که در مهر و آبان 1362 به مدت 33 روز در شهرهای سلیمانیه و پنجوین، در استان سلیمانیه عراق، با مشارکت سپاه پاسداران، ارتش و همکاری پیشمرگههای کُرد، وابسته به اتحادیه میهنی کردستان عراق انجام شد. این نبرد، نمونهای روشن از همدلی، فداکاری و ایستادگی جوانان این سرزمین است که حتی امروز نیز الهامبخش ماست.
به گزارش خبرگزاری آریا در تبریز؛ یاد یاران رفته همیشه در دل ما زنده است و هر نفس ما گواهی بر راه فداکاری و عشق به وطن است. سالها از روزهایی میگذرد که بسیجیان و رزمندگان با دست خالی اما با دلی سرشار از ایمان، پای دفاع از خاک و مردم ایستادند و جان دادند تا نامآور شوند.
امروز پرسشی سنگین بر دلها مانده است: آیا همه ما، از همرزمان گرفته تا مسئولان، توانستهایم آن همه ایثار و فداکاری را پاس بداریم؟ دلخوری خانوادههای شهدا و ایثارگران بیدلیل نیست؛ آنها از دل همین مردم بودند و از طبقهای که سختی را میشناخت و جان داد تا وجببهوجب این سرزمین حفظ شود.
اما بعد از جنگ، مسیر برخیها عوض شد؛ انگار زمان «غنیمت جمعکردن» رسیده بود. کسانی که حتی در روزهای جنگ نامی از آنها نبود، امروز زیر چتر شرکتهای بزرگ، رانتهای عجیب و امتیازهای پرسؤال قرار گرفتهاند و همین رفتارهاست که مردم را دلزده میکند.
جامعه حق دارد بپرسد: چگونه شد کسانی که سابقهای در میدان نداشتند، امروز صاحب کشتیهای غولپیکر، ویلاهای ستارهدار و پاساژهای چند هزار میلیاردی شدهاند؟ اگر این ادعاها نادرست است، شجاعت داشته باشند و در رسانه ملی صریح بگویند که اینها ساخته و پرداخته دشمن است و سند ندارد.
اما چرا چنین شفافسازی کمیاب است؟ همین سکوتهاست که زخم میزند.
ایثارگران و خانواده شهدا امروز با تلخی یک تناقض زندگی میکنند؛ آنها جان و جوانی دادند تا ایران بماند، نه اینکه بعد از جنگ عدهای در سایه امنیت و آرامش به ثروتاندوزی و ویژهخواری روی آورند. انتظار ایثارگران این است که یاد و ارزش فداکاریهایشان همیشه زنده بماند و عدالت در همه سطوح اجرا شود. آنها میخواهند مسیر خدمت به مردم، پاسداری از ارزشها و صیانت از منابع کشور، همواره بر پایه انصاف و شجاعت باشد.
هر قطره خون و هر لحظه جانفشانی، چراغ راه نسلهای بعدی برای ایستادگی و خدمت خواهد بود. جوانی که به خاکریزها رفت، نه به دنبال دنیا، بلکه به امید فردایی امن و روشن برای مردم، پای فداکاری ایستاد، هر قطرهی خون، هر درد و رنج و هر اشک، گواهی است بر عشق بیپایان به این سرزمین؛ همان عشقی که شهریار در شعرش با ناله و آه، در دل جوانان امروز نیز طنین میاندازد.
و ما همچنان، در مسیر ایثار و شجاعت، با همان شور و دلیری، یادشان را پاس میداریم و راهشان را ادامه میدهیم؛ راهی که نه برای جمعآوری دنیا، بلکه برای پاسداشت ارزشها، خدمت به مردم و حفظ عزت ایران است، این است میراث واقعی یاران، شمعهایی که حتی پس از خاموشی، نورشان بر دلهای ما میتابد و مسیر را روشن میکند.
از استاد زنده یاد شهریار:
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده ی جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژده ی جرس کاروانیم
گوش زمین به ناله من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم