
خبرگزاری آریا - اندیشکده آمریکایی «بکر» نوشت: ممکن است این گفته خلافعقل به نظر برسد، زیرا غولهای فناوری آمریکایی میلیاردها دلار در زیرساختهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند تا سلطهی خود را تثبیت کنند، اما پایههای این سلطه بهویژه در بخش رسانههای اجتماعی ممکن است لرزانتر از آن باشد که به نظر میرسد.
این اندیشکده در گزارش خود نوشت: تلاش دولت و سرمایهداران آمریکایی برای تصاحب کنترل اپلیکیشن ویدیویی تیکتاک از مالک چینی آن ممکن است یکی از آخرین نبردهای عصر کنونی رسانههای اجتماعی باشد. هنگامی که سرانجام کنترل تیکتاک را به دست آورند ممکن است دریابند که صاحب محصول و مدل تجاری منسوخی شدهاند که همزمان با سایر پلتفرمهای رسانهای بزرگ فناوری در حال افول است؛ آینده رسانههای اجتماعی شاید کوچکتر و جهانیتر باشد.
چرا ممکن است رسانههای اجتماعی بزرگ آمریکایی در دردسر باشند؟ پلتفرمهای برخط (آنلاین) تا حد زیادی برای جذب و حفظ کاربران به اعتماد و احساس مثبت متکیاند. با این حال، هر دو مورد در حال حاضر کمیاب شدهاند. یکی از دلایل این وضعیت آن است که شرکتهای بزرگ فناوری از رویکردهای اولیه کاربرپسند خود فاصله گرفته و تمرکز خود را بر سود کوتاهمدت بهجای تجربه کاربری خوب گذاشتهاند. اکنون کاربران با تبلیغات بیشتر، استفاده گستردهتر از دادههای شخصی برای نمایش آن تبلیغات، و کنترل کمتر بر محتوایی که میبینند، مواجهاند. این رویکرد مدتی جواب میدهد، زیرا افراد به پلتفرمها وابسته میشوند و بهراحتی نمیتوانند جدا شوند، اما بسیاری از کاربران بهتدریج از این تجربه خسته و ناراضی شدهاند.
اقدامات دولت ایالات متحده نیز ممکن است در این زمینه نقش داشته باشد. موضع تهاجمی این کشور در قبال دیگر کشورها در زمینهی مقررات فناوری و حوزههای دیگر باعث دلزدگی مردم در سراسر جهان شده و ممکن است بر جذابیت رسانههای اجتماعی آمریکایی تأثیر بگذارد.
اظهارنظر اخیر امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، نگرانی درباره محصولات غولهای فناوری آمریکایی را بهخوبی بیان میکند: «ما در واگذاری فضای دموکراتیک خود به شبکههای اجتماعی که توسط کارآفرینان بزرگ آمریکایی کنترل میشوند، بیاندازه سادهلوح بودهایم؛ کسانی که منافعشان هیچ ارتباطی با بقای یا کارکرد صحیح دموکراسیهای ما ندارد.»
خبر خوب این است که شرکتهای کوچکی در حال کار بر روی محصولات بهتری هستند که میتوانند رسانههای اجتماعی را به شکلی مثبت دگرگون کنند. بهویژه افراد در حال توسعه نسخههای مختلفی از شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز هستند که در آن برنامهها میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مشابه کاری که ایمیل انجام میدهد.
شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز امکان ظهور فرهنگها، الگوریتمها، روشهای مدیریت محتوا و مدلهای تجاری گوناگون را فراهم میکنند، در حالی که ارتباط بین محصولات را نیز افزایش میدهند. در این محیط جدید، افراد میتوانند از سرویسی که در آن احساس راحتی میکنند استفاده کنند و در عین حال با دیگران در شبکههای متفاوت در ارتباط بمانند. اگر جوانی از اپلیکیشن الف (A) استفاده کند و والدینش در اپلیکیشن ب (B) باشند، هر دو همچنان میتوانند پستهای یکدیگر را ببینند با این حال هنوز مشخص نیست کدام نسخه از شبکههای غیرمتمرکز نخستین موفقیت گسترده را بهدست خواهد آورد.
در حال حاضر، بیشتر رسانههای اجتماعی در قالب «باغهای محصور» عمل میکنند. اما در جهان غیرمتمرکز، هر کسی میتواند باغ خود را بسازد و در عین حال به دیدار باغهای دیگر برود. مردم در آمریکا میتوانند باغ خود را بسازند، در اروپا، کانادا و هر جای دیگر جهان نیز همینطور، و در نهایت باغهای کوچکتری خواهیم داشت که همه باز و قابل بازدید هستند. برخی از این باغها ممکن است بهطور خاص برای پاسخگویی به نیازهای کاربران محلی طراحی شوند مثلاً با تمرکز بر گردآوری محدود دادهها و حفظ بیشتر حریم خصوصی اما اگر بهدرستی ساخته شوند، میتوانند برای افرادی با سلیقههای مشابه در سراسر جهان نیز جذاب باشند.
این گذار ممکن است کند پیش برود، زیرا مردم نخستینبار تجربهی گفتوگوی برخط را از طریق پلتفرمهای خاصی بهدست آوردهاند و تصور دنیای برخط خارج از آن برنامهها برایشان دشوار است. با این حال، با تداوم افت تجربه کاربری در پلتفرمهای متمرکز و بهبود مداوم تجربه شبکههای غیرمتمرکز با محصولات و کاربران بیشتر، بسیاری از کاربران دیر یا زود به این سمت خواهند آمد.
برخی خواهان مداخله دولت برای رفع نگرانیها درباره نسخه بزرگ فناوری از رسانههای اجتماعی هستند. هرچند مقرراتگذاری از نظر نظری میتواند مفید باشد، اما در عمل گاه به ویژگیهای آزاردهندهای منجر شده است مانند نیاز مداوم به کلیک روی تنظیمات کوکیها بدون آنکه تجربهی کاربری را واقعاً بهبود دهد. مسیر دیگر، مقابله با انحصار است، اما صرف جلوگیری از ادغام شرکتها یا تجزیه آنها، الزاماً منجر به مدلهای تجاری یا محصولات بهتر نمیشود.
بخش بزرگی از مشکل این است که بسیاری از بنیانگذاران و مدیران شرکتها تصمیم گرفتهاند تنها مسیر پیشرفتشان رسیدن به ارزش بازاری در حد تریلیون دلار است. اما هیچ راهی برای رسیدن به چنین رقمی وجود ندارد جز قربانی کردن تجربه کاربری. محصولات بهتر میتوانند در محدوده ارزش صد میلیون دلار یا حتی 10 میلیون دلار که در دنیای فناوری رقم ناچیزی است وجود داشته باشند، و همین ارقام برای ایجاد انگیزه در نوآوری کافی است. آنچه نیاز داریم الزاماً مداخله دولتی نیست، بلکه نوعی دیدگاه متفاوت شرکتی است، دیدگاهی بلندمدت که ترجیحات و نیازهای کاربران و جامعه را بهطور گستردهتر در نظر بگیرد. خوشبختانه، تعداد قابل توجهی از کارآفرینان به تازگی چنین رویکردی را در پیش گرفتهاند.
این بدان معنا نیست که کاربران باید دست روی دست بگذارند و منتظر مدیرعاملهای خیرخواه بمانند تا دنیا را نجات دهند. بلکه هر کاربر اینترنت نقشی مهم در آینده این حوزه دارد و باید تلاش کند تا درک بهتری از نحوه کار این محصولات و خدمات پیدا کند و خواهان گزینههای بهتر باشد.
غولهای فناوری در دوران رسانههای اجتماعی دوران خوبی را پشت سر گذاشتند، نوآوریها شکل گرفت و ثروتهای کلانی بهدست آمد اما مجموعهای از تصمیمات تجاری و دولتی نارضایتی روزافزونی ایجاد کرده است. با این حال، جای نگرانی نیست، زیرا نسل جدیدی از شرکتهای کوچک فناوری برخی در آمریکا و برخی در دیگر نقاط جهان در حال عرضه محصولاتی هستند که تجربه بهتری از اشتراکگذاری افکار، تصاویر را وعده میدهند.